
"شبی که مهندسان زیر سقف وحدت گرد آمدند"
در شامگاهی دلپذیر و پرشور، یزد، شهر مهندسی قناتها و بادگیرها، شاهد رویدادی باشکوه و مملو از خاطره بود. سالن ورزشی وحدت، آن شب به مأمنی از شور و همبستگی بدل شده بود، جایی که خانوادههای مهندسان ساختمان از هر گوشه استان گرد آمده بودند تا در جشنی بهیادماندنی شرکت کنند؛ جشنی که نه تنها روز مهندس را گرامی داشت، بلکه صدای همدلی و پیوند را در تمام سالن طنینانداز کرد.
از آغاز تا شکوه
در ساعتهای اولیه شامگاه دوشنبه، ۶ اسفند ۱۴۰۳، خیل عظیم خانوادهها به سمت سالن روانه شدند. نگاهها پر از هیجان بود و چهرهها پر از امید؛ کودکان با شور و نشاط گام برمیداشتند و پدران و مادرانشان با لبخندهایی از غرور، به جشن پا میگذاشتند.
پس از قرائت آیاتی از کلامالله مجید و اجرای سرود ملی جمهوری اسلامی ایران، نوبت به سخنرانی «مهندس فرهمند» رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان استان یزد رسید. او در کلماتی ساده اما ژرف، نقش بیبدیل مهندسان در توسعه این سرزمین را ستود و از تلاشهای بیوقفهشان قدردانی کرد.
جادوی شب
اما شکوه این جشن تنها در سخنرانی خلاصه نمیشد بلکه لحظاتی ناب و خاطرهانگیز انتظار حضار را میکشید؛ شب با برنامههای هنری و سرگرمی متنوع به نقطه اوج خود رسید. هنرمندان بومی و کشوری، با اجراهای مسحورکننده خود، فضای سالن را از انرژی لبریز کردند. از موسیقی زنده گرفته تا استندآپ کمدی، هر لحظه از این شب با جذابیتی تازه همراه بود.
یکی از جذابترین بخشهای شب، اجرای استندآپ کمدین گروه «هاشم و باشم» بود که با نگاهی طنزآمیز، شیرین و نقادانه به دنیای مهندسان، حضار را به موجی از خنده و شادی فرو بردند.
نغمههای ماندگار
اجرای گروه موسیقی «هیراد»، روایتی دیگر از هنر و فرهنگ این مرز و بوم را به تصویر کشید. صدای سازها و آوازها، همانند جویباری روان در دل شب جاری شد و قلبها را به هم نزدیکتر کرد. بسیاری از خانوادهها دست در دست یکدیگر، با آهنگهای خاطرهانگیز همخوانی کردند و لحظاتی ناب و ماندگار آفریدند.
پایانی که به آغاز بدل شد
وقتی عقربهها به نیمههای شب نزدیک میشدند، فضا همچنان گرم و پرشور بود. این جشن، نه تنها پایانی بر یک روز، بلکه شروعی بر داستانی تازه بود. داستانی که مهندسان، خانوادهها و پیوندی عمیقتر را روایت میکرد.
آن شب در یزد، شبی که خانوادهها زیر سقف «وحدت» جمع شدند، تنها یادبودی از تلاشهای مهندسان نبود؛ بلکه قصیدهای بود از همبستگی، افتخار و آیندهای روشنتر که در تار و پود شهر تنیده شد...



